نام شعر :خرمن جا و زکات
نام شاعر : حسین حسن پور
به خرمن جا برفتم بهر گندم
بسی خرمن بدیدم مال مردم
همه زارع و گندم کار بودند
همه محسن و بی آزار بودند
همه روزه به هم داشتن سلامی
نمی گفتند بدی حتی کلامی
همه در نزد هم همچو برادر
نداشتند کینه ای از شخص دیگر
شبا در نزد هم بیدار بودند
به وقت کار همه همکار بودند
یکی که خرمنش دیگه تمام بود
دیگر خواب بر رفیقانش حرام بود
همه بهر کمک آماده بودند
چنان بنمود برادر زاده بودند
یکی در دست می بودش ترازو
که جسمش بود و قدرت داشت بازو
شب خرمن کشان داشتند دعایی
به امام به حق داشتند سنایی
یه تخم مرغ و قرآن کریمی
یه مقداری نمک شخص قهیمی
به وقت وزن آن صاحب گندم
یکی از ده بداد بهر مردم
فقیران نزد شاه دلشاد بودند
گرفته سهم خود آباد بودند